فتانهفتانه، تا این لحظه: 51 سال و 10 ماه و 23 روز سن داره
فرامرز (همسرم )فرامرز (همسرم )، تا این لحظه: 61 سال و 5 ماه و 1 روز سن داره
طاها(پسرم)طاها(پسرم)، تا این لحظه: 16 سال و 5 ماه و 19 روز سن داره

دانلود کتابخانه من

یک زن فعال و علاقمند به کتاب خوانی و یک نتورکر خیلی فعال .

سیستم همکاری در فروش می مارکت (پایگان)

    سیستم همکاری در فروش می مارکت (پایگان)   در این پست قصد داریم سیستم همکاری در فروش می مارکت (پایگان) رو معرفی نماییم :   ویژگی های فوق العاده و منحصر بفرد می مارکت در پنل جدید پنل ارسال اس ام اس انحصاری ویژه وبمستران با قابلیت ارسال اس ام اس نامحدود کد تبلیغات هوشمند و تعاملی (روشی نوین در تبلیغات) برای اولین بار فقط در سیستم می مارکت دوبار ارسال سفارشات در روز وکاهش چشمگیر سفارشات انتظار کالا و معلق با تدابیر فنی جدید واریز هفتگی و امکان ثبت واریز درخواستی برای مبالغ بالای 100 هزارتومان در هر لحظه امکان تعریف ساب دامین ویژه فروشگاههای لوکس برای کلیه وبمستران ارسال ویژه (48 ...
23 فروردين 1398

چالش هدف گذاری 90 روزه (قسمت سوم )

روز هفتم: طراحی اولین چالش 90 روزه و نحوه مدیریت هفتگی اهداف در روز هفتم دفترچه‌ای با عنوان "مدیریت چالش 90 روزه"هست . در این دفترچه بر اساس تمام تمرینات و آموزه‌های شش روز قبل، نقشه راهی برای دستیابی به اهداف خود طراحی می‌کنیم. بر اساس آموزه‌های دارن هاردی در سمینار "بهره‌وری فوق‌العاده بالا"، برای داشتن بیش‌ترین بازده و بهره‌وری باید برای هر کدام از اهدافمان 4 چالش 90 روزه‌ طراحی کنیم. در روز هفتم طریقه ایجاد این چالش‌ها و هم‌چنین نحوه استفاده از دفترچه "مدیریت چالش‌های 90 روزه" را آموزش داده میشه . دفترچه "مدیریت هفتگی ...
23 فروردين 1398

چالش هدف گذاری 90 روزه (قسمت دوم )

سلام دوستان طبق قولی که داده بودم قسمت دوم رو برای شما گذاشتم . روز چهارم: برای دستیابی به هدف­تان باید به چه کسی تبدیل شوید؟ دارن هاردی می­گوید: اغلب افراد بعد از تعیین اهداف، این سؤال را مطرح می­کنند: «من اهدافم را مشخص کرده‌ام، حالا برای دستیابی به آن­ها باید چه کار کنم؟» این سؤال بدی نیست، اما اولین سؤالی نیست که باید جواب آن را پیدا کنید. اولین سؤال این است: «حال که اهداف خود را مشخص کرده‌ام، باید به چه کسی تبدیل شوم؟» در روز چهارم، بر طبق اهدافی که در طی روزهای گذشته به وضوح مشخص کردیم ، از خودمون این سؤال را  بپرسیم که برای دستیابی به این هدف باید به چه کسی تبدیل...
23 فروردين 1398

چالش هدف گذاری 90 روزه (قسمت اول)

من در یک سایت عضو شدم و در انجا وارد چالش هدف گذاری شدم که از شنبه شروع می کنم عالیه دوست دارم که شما هم با من همراه باشید من سعی می کنم همه مطالب انجا را و جزوات را برایتان بگذارم تا  با هم شروع کنیم . اما جالب است بدانید که با وجود این­که 3 درصد از افراد جامعه اهدافی مکتوب دارند، تنها 1 درصد به اهداف خود متعهد هستند و آن­ها را محقق می­کنند. خیلی‌ها فکر می­‌کنند تنها کافی است لیستی از آرزوها تهیه کنند و منتظر بمانند تا آن­ها خود به خود یکی پس از دیگری برآورده شوند. آن­ها میخواهند یک روز صبح از خواب بیدار شوند و اهداف خود را تحقق یافته ببینند. بله، تهیه لیستی از اهداف و خواسته‌­ها کار خوبی ...
22 فروردين 1398

جملات انگیزشی 6

1_ از هر چیز و هر کسی که از شادی شما را می‌کاهند، دوری کنید. زندگی بسیار کوتاه‌تر از این است با احمق ها سروکله بزنید. ریچارد برانسون 2_ هیچکس آن بیرون موفقیت را با دستانش به من هدیه نخواهد کرد. من باید خودم برم بیرون و موفقیت را کسب کنم… بخاطر همین است که من امروز اینجا هستم, تا بر سرنوشتم مسلط شوم، تا پیروز شوم، هم بر زندگی هم بر خودم. مایکل جوردن 3_ زندگی دارای 2 قانون است:  هیچ وقت کم نیار و هیچوقت قانون شماره 1 رو فراموش نکن. وارن بافت 4_قدرت و رشد تنها از طریق تلاش و مبارزۀ مداوم بدست می‌آید. ناپلئون هیل 5_ناکامی، الهام بخش برنده ها و شکست دهندۀ بازنده ها است. رابرت کیوساکی...
22 فروردين 1398

A Christmas Surprise 3

When I was near Fritz’s house, I noticed many other tracks in the snow leading to his front door. I guessed Fritz was having a big Christmas party. It’s strange that I didn’t get an invitation, I thought. But it was Christmas, and Santa was always welcome on a day like that! Then I knocked. I could hear little Emily’s footsteps coming to the door. “Hi, Waldo!” Emily cried as she opened the door. “I’m so happy you could come too. We were expecting you. Please come in.” Expecting me? Waldo? How did she know it was me? Didn’t I look like Santa Claus? I didn’t ...
21 فروردين 1398

A Christmas Surprise 2

  A Christmas Surprise   Early the next morning I saw Emily pulling Fritz toward the mailbox. “I wrote a letter to Santa Claus,” she said, waving a large envelope, “and I asked him to come and bring me a present!” “Good luck!” I said. “But don’t get your hopes up too high. I don’t want you to be disappointed if he doesn’t come.” “He will – you’ll see!” Emily cried. Poor Emily, I thought. Christmas Day was tomorrow. She was setting herself up for a big disappointment. I was sure. Suddenly I had an idea. If Emily wanted...
21 فروردين 1398