فتانهفتانه، تا این لحظه: 51 سال و 10 ماه و 28 روز سن داره
فرامرز (همسرم )فرامرز (همسرم )، تا این لحظه: 61 سال و 5 ماه و 6 روز سن داره
طاها(پسرم)طاها(پسرم)، تا این لحظه: 16 سال و 5 ماه و 24 روز سن داره

دانلود کتابخانه من

یک زن فعال و علاقمند به کتاب خوانی و یک نتورکر خیلی فعال .

زندگی من 3

1398/1/13 11:56
نویسنده : فتانه
159 بازدید
اشتراک گذاری

یادم میاد از دورانی که کلاس های کامپیوتر در خیابان حاجی آباد میرفتم او را میدیدم .
مردی کوتاه با چشمانی آبی و گیرا و کم مو که با دوچرخه اش اینور و آنور میرفت . یک روز دیدم وارد مغازه ای شد . مغازه او بود . مغازه الکتریکی و شروع کرد به تعمیر یک رادیو .
فکر کنم سال های ۸۰ یا ۸۱ بود .
سالها گذشت و من در ان خیابان کلاس قران و کلاس های دیگر میرفتم .
جوان بودم . قلدم بلند بود و از یک خانواده نامدار شهر
کلی خواستگار داشتم .
پدرم رئیس کار گزینی بانک ملی بود .
پدر م رئیس هئیت والیبال استان گیلان هم بود
مادرم دبیر زبان انگلیسی بازنشسته بود و از یک خانواده معروف و نامدار و ثروتمند .
من در چنین خانواده با رفاه کامل بزرگ شده بودم .
یک خواهر داشتم که در دوران دانشجویی با پسر عموی مادرم که پسری ثروتمند بود ازدواج کرده و دختری زیبا و چشم آبی داره
یک برادر هم داشتم که در ان زمان فکر کنم دانشجو بود

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)