زندگی من 7
زندگی من 7 بعضی اوقات کمبود ها باعث حرکت آدمها برای بهتر شدن می شوند. وقتی مادر در مهر ماه 1397 برای دیدن برادرم به استرالیا رفت . دیگر کسی را نداشتم تا روزهای جمعه پیش او بروم . خواهر کوچکم و خانواده اش در شارلوت آمریکا و برادرم و خانواده اش در ملبورن استرالیا زندگی می کردند. من فقط در ایران زندگی میکردم .
این مسئله باعث شد که بیشتر و با دقت بیشتر به زندگی ام نگاه کنم و چیز هایی را که داشتم بهتر ببینم . به زندگی به دید دیگری نگاه کردم و خودم را قوی تر کردم در برابر مشکلاتی که داشتم . (همسر و پسرم کمی مریض بودند ) پس من باید سالم و قوی میشدم تا به آنها بیشتر برسم . همسرم و پسرم در کنارم بودند . با اینکه همسرم زیاد به من رسیدگی نمیکرد و پولی به من نمی داد ولی بود . خدا را شکر کردم .
زمانی که مادرم بود هر وقت مشکلی داشتم کمکم میکرد . هر وقت پول می خواستم به من می داد . هر وقت بیرون می رفتم طاها پیش مادرم میرفت و درس می خواند (البته همه این کارها با منت گذاری انجام میشد )
ناراحت بودم از اینکه کسی نیست و خوشحال از اینکه من باید خودم را قوی میکردم . دکتر مشاوره رفتم و او برایم راهکار گذاشت . دوستان زیادی طی دوماه اول وارد زندگی ام شدند البته یک عده نیت سو استفاده داشتند و یک عده نیت خیر .
خدا را شکر که با مشورت افراد بد را دور و افراد موفق را جذب کردم و با انها وارد کار بازاریابی شبکه ای صنایع دستی اصفهان شدم .
